آخرین برگ تقویم سال
شاخه های سپید پوش
آدمک های برفی
خداحافظ.
موسیقی رود
نت بهار است
وقت لبخند ماهی های در تنگ
چشمک زدن بنفشه های رنگی
شکفتن
تبسم جنگل
و نازیدن زمین
با تن پوش سبز
در اعتدال
دریا و آسمان آبی
خورشید و شب مهتابی
اولین برگ تقویم امسال...
سلام.
« نسرین موحدیان »
« مجمومه شعر عابران سنگدل »
شب کلافه
در جستجوی همنشین
افکار
در مسیر رویا
در رگبار پریشانی
گرفتار
پلکهای لجباز
دور می شوند
از آغوش هم
و چشم ها با سماجت
در تمدید ثانیه ها
وقتی جسم خسته
با خمیازه های معترض
در گوش شب
فریاد میزند.
« نسرین موحدیان »
« مجمومه شعر عابران سنگدل »
چه بی خیال می گذرند
عابران سنگدل
از کوچه های خزان
شاید
فریاد برگ های فروریخته را
نمی شنوند!
روزگاری
سایه ای بودند
برای
تن های خسته
« نسرین موحدیان »
« مجمومه شعر عابران سنگدل »
شکستم
شیشه های بغضم را
مراقب پاهایت باش!
تصویرت
در شکسته های وجودم
پیدا نیست.
آیینه ات نبودم
« نسرین موحدیان »
« مجمومه شعر عابران سنگدل »
انعکاس فرسودن احساس
در گلوگاه زمان
دیر زمانی ست
می خراشد
نای نفس کشیدن را
در خلوت خمود
« نسرین موحدیان »
« مجمومه شعر عابران سنگدل »